
«طیبه» یکی از نامهای مدینه طیبه است. این روایت دلالت میکند که آن حضرت(ع) غالباً در این شهر و در حوالی آن است. همچنین دلالت میکند که همواره با ایشان سی نفر از یاران خاصشان هستند و اگر یکی از آنها بمیرد، کس دیگری جایگزین او میشود.
گر نگهدار من آن است که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد
ولادت را هم چون ولادت حضرت موسی قرار داده است. غیبت او را همانند غیبت حضرت عیسی مقرر فرموده است. و عمر طولانی او را هم مانند عمر نوح. آن گاه به بنده ی صالح خود حضرت خضر عمر جاودانه داد تا علت عمر طولانی او باشد. و باز در حدیث دیگری در همین باره می فرماید:(( امام بنده ی صالح حضرت خضر (ع) که خدای تبارک و تعالی برای او عمر طولانی قرار داده نه برای اینکه در آینده به پیامبری برگزیده شود یا کتابی بر او نازل شود یا شریعتی برای او تشریع گردد که به وسیله ی آن ادیان پیشین منسوخ شود یا رهبر امتی به او عطا شود و اطاعتش واجب گردد. بلکه فقط برای اینکه در علم ازلی خدای تبارک و تعالی مقدر بود که عمر قائم ما در زمان غیبت بسیار طولانی باشد و می دانست که بسیاری از مردمان این عمر طولانی را انکار خواهند کرد خدایش او را عمر بسیار طولانی داد بدون اینکه سبب دیگری داشته باشد. فقط برای اینکه با عمر طولانی او به عمر طولانی حضرت قائم (عج) استدلال گردد و بدین وسیله حجت بر دشمنان لجوج تمام شود تا مردمان را در پیشگاه خدا حجتی نباشد.
اگر از دنیا بیش تر از یک روز باقی نمانده باشد خدا آن روز را آنقدر طولانی می کند که از اهل بیت من مبعوث گردد.
"اللهم عجل لولیک الفرج"
هرکجا رود چو کهربا می برد مرا
من آب و آفتابِ تموز است لطفِ او
می تابد و به اوج فضا می برد مرا
ناسوت را به منزل لاهوت می کشد
بنگر که از کجا به کجا می برد مرا
ندارم دگر طاقت دوری مرا می کشد داغ مهجوری
نگاهی برای رضای خدا کن مرا
از نگاه آهویت/دیده برنمی دارم
مثل موج بی طوفان/مثل ابر سرگردان
حلقه حلقه می گردم/قطره قطره می بارم
امام جواد (علیه السلام) : در باره اینکه چرا حضرت مهدى (علیه السلام)«منتظَر» نامیده مى شود فرمود:
حال من بی تو خراب است کجایی آقا
نقش من بی تو برآب است کجایی آقا
عمر بیهوده من بی تو چه ارزد تو بگو
زندگی بی تو سراب است کجایی آقا
دل غمگین مرا کی تو عنایت بکنی
منتظر بهر جواب است کجایی آقا
تا که از در برسی رخ بنمایی تو به من
دل من در تب و تاب است کجایی آقا
از غم دوری تو هر نفس ای راحت جان
گریه بی حد و حساب است کجایی آقا
داستان غم هجران تو ای یوسف من
قدر یک کهنه کتاب است کجایی آقا
چه شود گر نظری بر من بیچاره کنی
یک نظر بر تو صواب است کجایی آقا